مسیر غلط

مسیری که در زندگی رفتم و اشتباه بود والان نمیدونم چه کنم....

مسیر غلط

مسیری که در زندگی رفتم و اشتباه بود والان نمیدونم چه کنم....

عمل بینی گوشتی

جمعه, ۸ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۴۳ ب.ظ

بعد از چند سال که به فکرعمل بودم بالاخره امسال تونستم تصمیم به عمل بگیرم.

یعنی تونستم به ترسم غلبه کنم.

دماغ من گوشتی بود و هرجا خوندم و از هرکی پرسیدم بهم گفتن که ورم بینی گوشتی خیلی طول میکشه تا بخوابه.

منم قبولکردم که ورم داره ولی خیلی سخته . صبر ایوب میخواد تا خوب بشه.

2ساعتی تو اتاق عمل بودم و یک ساعت هم طول کشید تا بهوش بیام.

وقتی بهوش اومدم و به بخش منتقل شدم، از دماغم خون میومد و به دستور دکتر کمپرس یخ روی صورتم گذاشتن تاخونریزی قطع شد.

وقتی بهوش اومدم هیچ دردی نداشتم فقط به حدی تشنه بودم که اگه دستام را به تخت نبسته بودن بلند میشدم و یه بلایی سرم میومد اخه کاملاهوشیار نبودم فقط میفهمیدم که دارم از تشنگی تلف میشم .

وقتی به بخش منتقل شدم،مامانم بهم کمی اب داد و و حالمیکم بهتر شد.

بعضی از بیمارستان های خصوصی بعد از عمل بستری نمیکنن ولی دکتر من بیمارستان دولتی عملم کرد و یک شب بستری شدم و به همه توصیه میکنم که یک شب را بیمارستان بمونن. اونجا همین که خیالت راحته که اگه اتفاقی برات افتاد دکتری هست که به دادت برسه.

یک شبی که اونجا بودم 2بار پانسمان جلو بینی من را عوض کردن و بهم سوزن میزدن.  رسیدگیشون واقعا خوب بود.

دماغم شده بود 3بار دماغ قبلیم و صورتم خیلی ورم کرده بود و چشمام به شدت کبود شده بودن.

از بینیم ترشحات خونی بیرون میومد و من خیلی ترسیده بودم از این قیافه ایی که بعد از عمل برام بوجود اومده.

چهرم واقعا بد شده بود.

بعد از 2روز رفتم پانسمان داخل بینم را در بیاره،خیلی ترس داشتم که نکنه دردم بیاد ولی یه باور غلط بود ولی این باور غلط باعث شده بود من استرس زیادی داشته باشم ،اما وقتی پانسمانا بیرون کشید دیدم واقعا هیچ دردی نداره و ترس من بیخود بوده.

تا دوهفته روی بینیم اسپلینت بود و نباید بهش اب میرسید و من نمیتونستم حمام برم. این حمام نرفتنش خیلی سخت بود.

دو هفته که تمام شد رفتم تا اسپلینت را برداره و بخیه ها را بکشه.

اونقد استرس داشتم برا کشیدن بخیه که تمام بدنم وقتی خوابیدم روی تخت مطب میلرزید. همش به دکتر میگفتم که تو را خدا اروم تو را خدا  دردم نیاد

دکتر هم بهم دلداری میداد که هیچ دردی نداره ولی من گوشم بدهکار نبود.

اول اسپلینت را برداشت . وقتی برداشتش من یه احساس راحتی کردم و بهم گفت برو یکم صورتتا اب بزن تا تمیز بشه و بخیه را بکشم.

یه ترس خاصی داشتم چون میتونستم بینیم را برای بار اول بعد عمل ببینم. خلاصه رفتم جلو اینه و خیلی شکل بینیم خاص بود یه جوری شده بود  انگاری یه وصله قرمز به لباس سفید زده باشی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ولی دکتر راضی بودو میگفت اشکال نداره اولش همین جوریه و روز به روز بهتر میشه. دکتر بهم میگفت با اینکه دماغت خیلی گوشتی بود اما خیلی خوب در اومده.

خلاصه خوابیدم تا بخیه ها را بکشه.دستای مامانم را محکم گرفته بودم که یموقع تکون نخورم و تیغ صورتم را ببره.

بخیه کشیدن هم هیچ دردی نداشت.

شما  دیگه مثل من نکنید و الکی نترسید.

من خودم خیلی از این چیزا میترسیدم اما وقتی داشت میکشیدشون دیدم که ترسم الکیه و هیچ دردی نداره و اروم شدم.

این تا اینجای ماجرای عمل بینی من

روزای دیگه درباره ورم صورت ،ورم بینی و بقیه ماجرا ها مینوسم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۰۸
یاسمن محمدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی